این متن توسط آدیونا برای عموم ترجمه شده است.
این مقاله در نیمه اول سال 2015 (که محافظه کاران در کانادا قدرت را در دست داشتند) در مجله اکونومیست چاپ شده است.
کشوری برای افراد مسن نیست
No country for old men
نشریه اکونومیست، 10 ژانویه 2015
کانادا قبلاً برای مهاجرینی که پتانسیل “شهروند خوب شدن” را داشتند ارزش زیادی قائل بود، اما حالا افرادی که پیشنهاد کاری دارند به جلوی صف رفتهاند.
در سال 1967 کانادا راهی را ابداع کرد که تبعیض و تعصب را از پروسهی انتخابی اینکه کدام مهاجرین را به داخل راه بدهند حذف می کرد. سیستم امتیاز بندی به نژاد و کشور درخواست کننده توجه ای نمی کرد (تا قبل آن اگر سفیدپوست می بودید در پروسه به شما کمک می کرد). بجای آن، به تحصیلات، تسلط در انگلیسی و فرانسوی، و سابقه کار بها می داد. با این تغییر، آسیایی ها جای اروپایی ها را به عنوان گروه غالب مهاجرین گرفتند. ایده قرار دادن پذیرش به کانادا بر اساس شایستگی و نه بر اساس امیال سیاست مداران در زمان خودش نوآورانه بود. چند کشور از جمله استرالیا، زلاندنو و سنگاپور سیستم امتیاز بندی کانادایی را اقتباس کردند. در اروپا، حتی سیاست مدارانی که نسبت به مهاجرت “کنترل نشده” موضع مخالفت سرسخت داشتند سیستم انتخابی کانادا را مورد تحسین قرار دادند.
کانادا هنوز نسبت به مهاجرت تفکر روشنفکرانه ای دارد. حزب حاکم محافظ کار شاید تنها حزب راست گرایی در غرب باشند که نسبت به مهاجرت دید مثبت دارند. در حالی که کشور های اروپایی به دنبال راهی می گردند تا درهایشان را ببندند، و آمریکا در رابطه با آنکه چه تعداد از مهاجران غیر قانونی را اخراج کند بحث می کند، کانادا به تازگی سقف خود را برای قبول کردن افراد مقیم جدید از 265000 به 285000 افزایش داد. وزیر مهاجرت کانادا، آقای کریس الکساندر می گوید که انتظار هیاهو را در ماه اکتبر هنگام اعلام این خبر داشته است. اما هیاهویی اتفاق نیفتاد. او می گوید: “مردم فکر کردند که کار درست همین است.”
اما سیاست کانادا در حال تغییر است. از زمان پیروزی در انتخابات در سال 2006، حزب محافظه کار از ایده راه دادن افراد بر اساس “تواناییهایشان برای شهروندی” دور شدند و به سمت راه دادن افراد بر اساس پیشنهاد کاری رفته اند. در یکم ژانویه دولت بیشتر به آن سمت رفت. سیستم ورود سریع (Express entry) وزنه پیشنهاد های کاری را برای افرادی که قصد اقامت دائم دارند را بیشتر می کند.
در این یک مورد کانادا به جای پیشقدمی، دنباله رو است. زلاندنو در سال 2003 شروع به دادن اولویت به افرادی که کار داشتند کرد و استرالیا این تغییر جهت را در سال 2009 انجام داد. این تغییر منتفی به نظر می رسد. اما منتقدان نگرانند که با تغییر جهت از سیاستی که بر پایه ارزش های مدنی است به سیاستی که توسط منطق تجاری اداره می شود، کانادا سیستم را در معرض تقلب و تبعیض بیشتری قرار می دهد. با وجود اینکه محافظه کاران کانادا نسبت به احزاب راست گرای دیگر بازتر هستند، اما آن ها نسبت به ورود پناهندگان و خانواده ی مهاجرین مقاومت نشان می دهند.
سیستم امتیاز بندی اصلی نواقصی داشت. مهاجرین از چنگال تبعیض در دروازه های ورودی در امان بودند، اما هنگامی که به دنبال کار می گشتند با آن روبرو می شدند. کارفرمایان همیشه مهارت ها و تحصیلاتی را که خارج از کانادا به دست آمده بود را به رسمیت نمی شناختند، مخصوصاً اگر خارج از اروپا می بود. دکتر ها نهایتاً مجبور می شدند راننده تاکسی شوند و معماران در فروشگاه ها کار کنند. نرخ بیکاری در بین مهاجرین تقریباً 50% بیشتر از کارگرانی که در کانادا بدنیا آمده اند است.
سیستم هایی که توسط کارفرما هدایت می شوند با نیت برطرف کردن برخی از این مشکلات به وجود آمده اند. آن ها عدم مطابقت را بین کارهای موجود و توانایی های مهاجرین را کاهش می دادند، و مهاجرین را تشویق می کردند تا خارج از شهر های بزرگی مانند تورنتو، ونکوور و مونترال – که معمولاً جمع می شدند – زندگی کنند. خانم مادلین سامشن، رئیس رصدخانه مهاجرت دانشگاه اکسفرد می گوید: “اگر تنها برای شما آن مهم است که مهاجرین از نظر اقتصادی چه وضعیتی خواهند داشت، آنگاه سیستم هدایت شونده توسط کارفرما خوب است.”
اولین تلاش محافظه کاران برای راه اندازی چنین سیستمی موفقیت آمیز نبود. دولت سعی کرد تا با افزایش قابل توجه تعداد کارگرانی که می توانند به صورت موقت وارد شوند، کارفرمایان را خوشحال کند. آقای دن کللی، مدیر سازمانی که نماینده بیزنس های کوچک است می گوید که این تنها راهی بود که می شد کار هایی کم مهارت و نیمه ماهر را که کانادایی های حاضر به انجام آن نبودند را پر کرد زیرا افرادی که از طریق اقامت دائم وارد کانادا می شدند تحصیلات بالایی داشتند. اما شکایت هایی نیز وجود داشت. به جای آنکه کارفرمایان نسبت به مهاجرین با تبعیض برخورد کنند، این بار تمام تلاششان را می کردند تا مهاجران را با هزینه های کمتر استخدام کنند. یک بانک 60 نفر از کارگران بخش IT خود را اخراج کرد و کار را به یک پیمانکار سپرد، که پیمانکار برای جایگزینی این نیروها با مهاجرین اقدام کرد. ویزا هایی برای “رقاص های خاص” آقای استفن هارپر نخست وزیر کانادا را که مسیحی انجیلی بود را خجالت زده کرد. در ماه ژوئن گذشته، دولت به شدت شمار ویزا های موقت کاری را کاهش داد.
سیستم ورود سریع تلاش دوم است. این سیستم مهاجرین بالقوه را بر اساس یک معیار حداکثر 1200 امتیازی می سنجد که فقط نصف امتیاز ها به افرادی تعلق می گیرد که پیشنهاد کاری و یا تحت یکی برنامه ای مهاجرتی استان های کانادا (که با فرصت های شغلی خالی تطابق دارد) انتخاب شده باشند (به جدول مراجعه کنید). به سرعت از آن هایی که بالاترین امتیاز ها را دارند دعوت می شود که برای اقامت دائم خود تحت یکی از سه برنامه مهاجرتی اقتصادی اقدام کنند. بقیه در یک جمع می مانند تا در آخر دولت و یا کارفرمایان انتخابشان کنند. در حالی که مهاجرین هنوز هم باید در مرحله اول از سیستم امتیاز بندی 100 تایی قدیم نیز عبور کنند، اما این عبور کردن تبدیل به یک فرمالیته شده است. آقای الکساندر می گوید که سیستم جدید کمک می کند که کانادا مهندسین، متخصصین IT و نیروهای کاری بهداشت و درمان را که نیاز دارد را جذب کند.
این تغییر ها از طریق دعوت از اقدام کنندگان که مدارک تحصیلی خود را از قبل ارزیابی کنند و از کارفرمایان خواستن که نشان دهند که کانادایی قابل قبولی برای انجام آن شغل وجود ندارد، سعی کرده اند تا مشکلات قدیم را برطرف کنند. این سیستم جدید سن مورد نظر کانادا را کاهش می دهد به نحوی که افرادی که در دهه 20 سالگی خود هستند بالاترین امتیاز سن را می گیرند. نسل جدید مهاجرین ایده آل کانادا جوان تر هستند، به چند زبان صحبت می کنند، در کانادا نسبت به نسل قدیم بیشتر کارکرده اند، و برخلاف نسل قدیم، پیشنهاد کاری آماده دارند. یکی از وزیران اسبق از اینکه محافظه کاران وزارت مهاجرت را به آژانس بزرگ نیروی انسانی تبدیل کرده اند را تحسین کرده است.
اما همه اینقدر خوشحال نیستند. جفری ریتز از دانشگاه تورنتو می گوید که این تغییر ها منجر به خصوصی سازی سیاست های مهاجرتی می شوند و می توانند باعث بازگرداندن تبعیض شوند. او اعتقاد دارد که “سیستم امتیاز بندی با تمام کاستی هایش ارزش هایی نیز داشت”. بر اساس نظر سنجی ای که توسط اداره مهاجرت انجام شد، مامورین ویزا از آن نگران بودند که سیستم هدایت شونده توسط کارفرما “مملو از تقلب” خواهد بود. آن ها نگرانند که کارفرمایانی که وجود خارجی ندارند به دوستان و خویشاوندان خود پیشنهاد های کاری ساختگی خواهند داد.
مهاجرینی که برای مدت مشخصی به یک کارفرما گره خورده اند تحت ریسک سو استفاده هستند. برخلاف سیستم امتیاز بندی قبلی، که نسبت به نژاد و ملیت بی تفاوت بود، این سیستم جدید می تواند راه را برای تبعیض کارفرمایان به گونه ای که نشود تشخیص داد فراهم کند. بر اساس تحقیقی در سال 2011، کارفرمایان در تورنتو، مونترال و ونکوور که زبان اصلی آن ها انگلیسی است، متقاضیان کاری را که اسمهای انگلیسی دارند را در ارجحیت قرار می دهند.
تغییر روش محافظه کاران به سمت کارفرمایان همراه با سخت تر کردن شرایط برای پناه جویان و افراد مسنی که قصد اتصال به خانوادهشان در کانادا را داشتند، بود. سیستم قدیم امتیاز بندی به افرادی که اعضا خانواده در کانادا داشتند امتیاز تعلق می داد: اما سیستم جدید این کار را نمی کند. آقای جیسون کننی، که بعد از آقای الکساندر وزیر مهاجرت شد، پذیرش پناه جویان را به بهانه ی آن که بسیاری از آن ها “از دست و دل بازی ما و کشورمان سو استفاده می کنند” را کاهش داد. دادگاهی حکم صادر کرد که کاهش بودجه دولت در زمینه با هزینه های درمانی پناه جویان ظالمانه و مغایر با قانون اساسی است. دولت در حال حاضر تقاضا تجدید نظر بر این حکم را داده است. از آقای الکساندر به علت آنکه حاضر شد تنها 1300 پناهنده سوری را در سال 2014 قبول کند، بشدت انتقاد می شود. او تاکید می کند که کانادا سهم بسیار زیادی را نسبت به جمعیتش قبول کرده است. در حال حاضر حدود 2400 پناهنده سوری در کانادا هستند و دولت کانادا قول داده که تا سه سال آینده 10000 نفر دیگر را نیز قبول کند.
آقای الکساندر از اینکه کانادایی های جدید جوانتر و باسوادتر هستند خوشحال است. او می گوید: “مهاجرین ما نسبت به جمعیت کلی کانادا به طور متوسط، مدارک بالاتری دارند”. این برای آینده کانادا خوب است. اما این ایده آل گرایی گذشته در حال کمرنگ شدن است.
منبع: نشریه اکانومیست
ترجمه: شرکت بین المللی آدیونا